چکامه ها

دلنوشته ها ، اشعار و چکامه های من

چکامه ها

دلنوشته ها ، اشعار و چکامه های من

چون که در آغوش آتش سوختند
عشــق را پروانـه ها آموختند
این پر پروانه ها تنها نسوخت
شعله ها هم اندک اندک سوختند
از فــروغ چهره عاشـق وشان
نازنینان چــهره ها افروختند
هر دو سوی این حکایت باختند
باختند آن هر چه را اندوختند
تا که باز افتد به دام چشم ها
چشم ها را بر قدم ها دوختند

طبقه بندی موضوعی
......................................................................... .........................................................................

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر ابوالفضل جعفری» ثبت شده است

جاده بی رهگذر

بغض هایی در گلو یی مانده است

حرف های پشت و رویی مانده است

 

در درون مردمان گنگ و لال

ناشنیده گفتگویی مانده است

  • ابوالفضل جعفری

زندگی در بیشه نیست

زندگی کردن که کار تیشه نیست

چونکه تیشه زنده نیست

تیشه

  • ابوالفضل جعفری

تقدیم به تو که نمی شناسمت؛ تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

من و تو اشک زلالیم              روی گـونه هـای لالـه

نه که چون حباب دریا            که همش خوابو خیاله

پیش گفتار شعر

تقدیم به تو

به تویی که نمی دانم کجایی هستی ؟

آسمانی یا زمینی!  

کوتاه یا بلتد ؟ سفید یا سبزه؟ تند یا آرام؟

حتی نمیدانم که آیا تو را خواهم دید؟

ولی می دانم آنچه و همان که می خواهم هستی. مثل جاری در زندگی!

برای دیدن تمام شعر ادامه مطلب را بخوانید.

  • ابوالفضل جعفری

شاپرک می رفت از بیشه ما  
کوله می بست به اندیشه ما
با هزاران امید
سفری داشت غریب


شاپرک

  • ابوالفضل جعفری