چکامه ها

دلنوشته ها ، اشعار و چکامه های من

چکامه ها

دلنوشته ها ، اشعار و چکامه های من

چون که در آغوش آتش سوختند
عشــق را پروانـه ها آموختند
این پر پروانه ها تنها نسوخت
شعله ها هم اندک اندک سوختند
از فــروغ چهره عاشـق وشان
نازنینان چــهره ها افروختند
هر دو سوی این حکایت باختند
باختند آن هر چه را اندوختند
تا که باز افتد به دام چشم ها
چشم ها را بر قدم ها دوختند

طبقه بندی موضوعی
......................................................................... .........................................................................

جاده ها در انتظار رهگذر

چهارشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۱:۱۹ ق.ظ

جاده بی رهگذر

بغض هایی در گلو یی مانده است

حرف های پشت و رویی مانده است

 

در درون مردمان گنگ و لال

ناشنیده گفتگویی مانده است

ابرها بی بغض و لب ها خشک خشک

نیست آبی نام جویی مانده است

 

ای عجب در خاطر تاریک روز

یادی از تاریک رویی مانده است

 

جاده ها در انتظار رهگذر

بی صدا هر یک به سویی مانده است

 

لکه های ننگ نقش دامن است

نقشی از بی آبرویی مانده است

 

دختر احساس پاک شعر را

نه هوا خواهی نه شویی مانده است

 

نظرات  (۳)

سلام .
موفق باشین .
پاسخ:
و سلامی ممتد .....
   به نفس های مکرر در آب.
واقعااااااااا فوق العاده شعر میگین ...
استعداد فوق العاده ای دارین .. خدا قوت بابا
پاسخ:
این شعر است که اینگونه مرا می گوید.
سلام . خداقوت
پاسخ:
سلام , ممنون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی