چکامه ها

دلنوشته ها ، اشعار و چکامه های من

چکامه ها

دلنوشته ها ، اشعار و چکامه های من

چون که در آغوش آتش سوختند
عشــق را پروانـه ها آموختند
این پر پروانه ها تنها نسوخت
شعله ها هم اندک اندک سوختند
از فــروغ چهره عاشـق وشان
نازنینان چــهره ها افروختند
هر دو سوی این حکایت باختند
باختند آن هر چه را اندوختند
تا که باز افتد به دام چشم ها
چشم ها را بر قدم ها دوختند

طبقه بندی موضوعی
......................................................................... .........................................................................

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر دل تنگ» ثبت شده است

آن یار که با ناز و خوش آواز و قشنگ است
افسوس که ناساز و مدام از پی جنگ است
جدا کننده خطی
****
پیـچیده دلم با غـم و انـدوه شـبانه
این اشک روان نیز گواه دل تنگ است
جدا کننده خطی
****
رخ چیست به جز پرتو ســیمای قشـنگت
پس این همه صورت به جهان خاره و سنگ است
جدا کننده خطی
***
بی نام شود هر که شود شهره آفاق
آوازه بی نـام تـو آوازه نـنـگ اسـت
جدا کننده خطی
****
زلف و چمن و چشم و گل و جام پر از مل
در پیش لبانت همه سنگ و همه رنگ است
 
  • ابوالفضل جعفری