من خواب دیده ام
من خواب خودم را خواب دیده ام
من خواب تو را هم خواب دیده ام
آنجا که خون بود و ..
خاک و خاکستر و شهاب
من آب دیده ام
آنجا که کودکی
پستان لاشه مادر
می مکید
من یک جهان دل بی تاب دیده ام
آنجا که افریته مرگ گلوی کودک تنها
می فشرد
آنجا که آن
عجوزه
پیر
سیلی به صورت کودک می زد
تا خاکستر و خاک
به لب خونی گریان زده ریزد
من ایوب شکیب را
پایاب دیده ام
آنجا که غرش رعد
اراده فریاد می شکست
آنجا که شبی با اشک
پدر
گرد از رخ مادر می شست
من
رویای قشنگ
بر آب دیده ام
آنگاه که باز عجوزگان زشت
عریان به بام های قبر
می رقصند
باز هم ....
زیر سقف های شهر
دخترکان معصوم به خواب رفته را
خواب دیده ام