از خدا می آیی از فراسوی زمان
از فراسوی هزاران برهوت
همه افسرده و سرما زده فصل سپید
چشمه ها یخ زده آویزانند
همچو در بند یکی دیو سفید
از خدا می آیی از فراسوی زمان
از فراسوی هزاران برهوت
همه افسرده و سرما زده فصل سپید
چشمه ها یخ زده آویزانند
همچو در بند یکی دیو سفید