بغض هایی در گلو یی مانده است
حرف های پشت و رویی مانده است
در درون مردمان گنگ و لال
ناشنیده گفتگویی مانده است
- ۳ نظر
- ۰۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۱:۱۹
بغض هایی در گلو یی مانده است
حرف های پشت و رویی مانده است
در درون مردمان گنگ و لال
ناشنیده گفتگویی مانده است
تقدیم به تو که نمی شناسمت؛
من و تو اشک زلالیم روی گـونه هـای لالـه
نه که چون حباب دریا که همش خوابو خیاله
پیش گفتار شعر
تقدیم به تو
به تویی که نمی دانم کجایی هستی ؟
آسمانی یا زمینی!
کوتاه یا بلتد ؟ سفید یا سبزه؟ تند یا آرام؟
حتی نمیدانم که آیا تو را خواهم دید؟
ولی می دانم آنچه و همان که می خواهم هستی. مثل جاری در زندگی!
برای دیدن تمام شعر ادامه مطلب را بخوانید.