می کشم من چهره زیبا و آن ابروی یار
تا به بابان آید این هجر و شب و این انتظار
رفته و از چهره اش ماهی به شب مانده بجا
می زنم بوسه به ناچاری به روی یادگار
گوهری گم کرده ام در بوستانی گم شده
ای خدا از خال لاله داغ تسکینی بیار
گر بگویند ای فلانی خط و امضایی بیار
می برم آن چهره زیبا و آن ابروی یار
خدا خیرتون بده